بررسی ابعاد سومین سال جنگ اوکراین در گفتوگو با جهانگیر کرمی
اوکراین بپذیرد، روسیه پایان میدهد
دو سال از حمله روسیه به اوکراین میگذرد و تحلیلگران بین المللی هنوز به طور کامل مطمئن نیستند که این جنگ چه سرانجامی خواهد یافت.
دقیقاً دو سال از آغاز تهاجم نظامی روسیه علیه اوکراین میگذرد. آیا تصور میکنید در یک سال پیش رو امکان پایان دادن به این جنگ وجود دارد یا همچنان شاهد استمرار این جنگ به صورت فرسایشی خواهیم بود؟
امکان پایان جنگ بسیار محدود است و هیچیک از دو طرف نشانه روشنی برای این موضوع ارائه نکردهاند. طرف روس بر مذاکرهای تاکید دارد که بعید است به آسانی در دولت کنونی اوکراین طرفداری داشته باشد. در طرف اوکراینی هم با وجود مشکلاتی که در ماههای اخیر به خاطر اختلافات فرماندهی ارتش و رئیسجمهور داشتند اما اراده برای تداوم مقاومت بیشتر است. از این رو، به نظر میرسد که همچنان بایستی منتظر تحول صحنه جنگ باشیم تا با تغییرات احتمالی در این صحنه، امکانهای جدیدی برای پایان جنگ رقم بخورد. در حال حاضر با توجه به مشکلات سال دوم، تردید غرب در تداوم حمایت گستردهتر از کییف و بنبست ایجادشده در صحنه نبرد، دولت اوکراین برنامه یکساله دفاع فعال را در پیش گرفته است و در مقابل آن، مسکو بر یک راهبرد تهاجمیتر اصرار دارد و بایستی برای سال 2024 منتظر موج جدیدی از حملات روسیه باشیم. در مجموع با وجود مشکلاتی که روسیه در سال اول جنگ با آن روبهرو بود اما به نظر میرسد با تثبیت وضعیت اقتصادی در این کشور و نیز مقاومت در برابر حملات ارتش اوکراین و برخی پیشرویهای محدود در سال دوم، انگیزه برای تداوم جنگ در سال آینده همچنان وجود دارد.
اوکراین در طول بهار و تابستان سال جاری عملیات گستردهای را برای عقب راندن نیروهای روس آغاز کرد. براساس دیدگاه بسیاری از ناظران این عملیات با شکست تمامعیاری مواجه شد و نهتنها ارتش اوکراین موفق به بازپس گرفتن مناطق بیشتری از سرزمین خود نشد، بلکه سرزمینهای بیشتری را نیز به نیروهای روسیه واگذار کرد. به اعتقاد شما دلیل این شکست، بهرغم حمایتهای گسترده تسلیحاتی و مالی دولتهای غربی از کییف چه بود؟
لذا بر بنیاد چنین دستاوردهایی بود که برنامه آزادسازی شرق در دستور کار ارتش قرار گرفت و انتظارات زیادی در داخل و خارج برانگیخته شد اما در عمل با مقاومت ارتش روسیه با مشکلات زیادی در پیشروی روبهرو شده و حتی در سه محدوده نیز مجبور به عقبنشینی شدند. این موضوع باعث اختلاف در داخل شد و سرانجام فرمانده نظامی محبوب اوکراینیها زالیوژنی مجبور به کنارهگیری شد که امید را برای سال آینده هم از بین برد. لذا حملات گسترده اوکراین بدون تغییر صحنه جنگ و پیروزیهای محدود و توقف اوکراین به اختلافات داخلی و ناامیدی از تداوم و برکناری فرمانده ارتش منجر شد و حتی بر حمایت از سوی غرب تاثیراتی داشت. البته در روسیه هم مشکلات ساختاری فرماندهی و محدودسازی نیروهای واگنر و حذف پریگوژین را دیدیم که ممکن بود بر افکار عمومی و انگیزههای نیروی انسانی در جنگ تاثیر منفی داشته باشد، اما در حال حاضر به نظر میرسد که این موضوع کنترل شده و برخی پیروزیهای پس از این واقعه میتواند از این واقعیت حکایت کند. در مجموع، تداوم جنگ و تلفات گسترده برای دو طرف موضوعی است که در حال حاضر در هر دو سوی نبرد میتواند تزلزل ایجاد کند.
در مورد دلایل شکستهای اوکراین در سال دو جنگ بایستی به تضعیف روحیه نیروهای اوکراینی به خاطر مقاومت روسها، مشکل بهکارگیری تجهیزات پیچیده و متنوع از سوی سربازان آموزشندیده اوکراینی و نیز محدودیت نیرو با توجه به جمعیت کمتر اوکراین اشاره کرد. جمعیت اوکراین نسبت به دوران پیش از جنگ گفته میشود که حدود 14 میلیون نفر به خاطر مهاجرت به خارج و یا قرار گرفتن در قلمرو اشغالی روسیه کاهش یافته است. از سوی دیگر، روسیه پس از یک سال سردرگمی، سرانجام در سال دوم هم مواضع خود را تثبیت کرد و هم اینکه نیروهای نظامی بیشتری را به جنگ اعزام نمود. براساس برخی آمارها گفته میشود در سال نخست جنگ ارتش روسیه حدود 200هزار نفر را به کار گرفته بود اما در سال بعد این رقم به 450 هزار نفر افزایش یافت.
یک نکته را هم بیافزایم و آن اینکه نباید در مورد وضعیت روسیه در یک سال اخیر اغراق کرد و آن را قابل تسری به سالهای بعد دانست. به هر حال، روسیه نیز با مسائل متعددی دستوپنجه نرم میکند. مسئله کاهش جمعیت در دهههای اخیر و چشمانداز آن برای این کشور مشکلساز خواهد بود. از طرفی هزینه 200 میلیارد دلاری جنگ و روند افزایشی آن از یک سو و بودجه نظامی 150 میلیارد دلاری برای اقتصاد دو تریلیون دلاری این کشور مشکلساز خواهد شد. تحریمهای گسترده غرب درست است که در حال حاضر کنترل شده و روابط با شرق و کشورهای مستقل جهان امکانهای خوبی را برای این کشور ایجاد کرده است، اما تداوم این وضع مسئله توسعه اقتصادی را در این کشور برای یک دهه به تعویق خواهد انداخت.
اختلافنظرهای شدیدی که در آمریکا بر سر کمکهای مالی و نظامی به اوکراین بین طرفداران دونالد ترامپ و جمهوریخواهان تندرو با حزب حاکم دموکرات ایجاد شدهاست و همچنین تغییر تمرکز جهان از جنگ اوکراین به جنگ غزه در طول ماههای گذشته، تا چه اندازه بر تضعیف توان دفاعی اوکراین در قبال روسیه تاثیر گذاشتهاست؟
ارتش اوکراین بر انگیزههای ناسیونالیستی داخلی، حمایتهای مالی و تسلیحاتی غرب و فضای رسانهای و افکار عمومی جهانی تکیه دارد و این عوامل در سال دوم با محدودیتهایی روبهرو شدند. در سال دوم چندان تهییج و تشویق برای ادامه جنگ و موج پیروزیها را شاهد نبودیم، حمایتهای غرب هم با تردیدهایی روبهرو شده و با توجه به جنگ در غزه، از یکسو موضوع اوکراین از اولویت خارج شد و از سوی دیگر نیز فضای رسانهای جهان تحت تاثیر جنایتهای اسرائیل نسبت به ادعاهای غرب در جنگ اوکراین حساسیت خود را از دست داده است.
برای سال آینده بهویژه موضوع حمایتهای غرب با مخالفت جریانهای داخلی این کشورها روبهرو شده است و بهویژه در اتحادیه اروپا روند تدریجی ورود راستگرایان به قدرت همانند کشورهای مجارستان، اسلواکی و هلند و احتمال تشدید این وضعیت میتواند تاثیر بدتری هم داشته باشد اما به هر حال، در اتحادیه یک رقم 55 میلیارد دلاری تصویب شده است. این موضوع در آمریکا نیز هنوز محل چالش است و با وجود تصویب رقمی افزون بر 60 میلیارد دلار اما همچنان مشکل کنگره وجود دارد. در صورت به قدرت رسیدن ترامپ این وضعیت میتوان به مشکلات بیشتری نیز منجر شود.
با طولانیتر شدن جنگ در اوکراین، به تدریج از محبوبیت دولت زلنسکی که در ابتدای جنگ سطح بینظیری از محبوبیت را در بین شهروندان اوکراینی تجربه میکرد، کاسته میشود. اصرار زلنسکی بر برکناری فرمانده محبوب ارتش نیز بر این کاهش محبوبیت افزوده است. فکر میکنید با استمرار جنگ و ناموفق ماندن دولت زلنسکی در بازپسگرفتن سرزمینهای ازدسترفته، ممکن است که سطح نارضایتیها در اوکراین به حدی بالا برود که شهروندان اوکراینی خواستار کنارهگیری زلنسکی از قدرت شوند؟
باید به این نکته توجه کنیم که در مورد اختلافات داخلی در اوکراین نبایستی اغراق شود چراکه ساختار کنونی نظام سیاسی از عواقب اختلافات آگاه هستند و لذا تلاش میشود تا حد امکان از شکاف گسترده ملت و دولت جلوگیری شود. در حال حاضر انتخابات و فعالیتهای سیاسی در اوکراین به شدت محدود شده است و این موضوع مادامی که جنگ وجود دارد، تداوم خواهد یافت. اما چنانچه شکستی جدیتر و فراتر از سه موردی که در سال 2023 حاصل شد بر اوکراین تحمیل شود، ممکن است این بار مسئولیت آن به زلنسکی متوجه شود و موجب تشدید اختلافات شود. به هر حال، تحول صحنه جنگ و پیروزی مؤثر یک طرف میتواند عواقب مهمی در طرف مقابل و از جمله درخواست تغییر مقامات سیاسی را به دنبال داشته باشد.
با توجه به اینکه مقرر بود فروردینماه سال آینده انتخابات سراسری در اوکراین برگزار شود، اما به دلیل حکومت نظامی که در پی حمله روسیه ایجاد شده این انتخابات فعلاً تعلیق شدهاست، آیا چشماندازی از برگزاری یک انتخابات با مشارکت مردمی در تصمیمگیری در مورد سرنوشت حکومت کنونی اوکراین وجود دارد؟
طبعا شرایطی مانند جنگ میتواند منجر به تعویق انتخابات در کشورها شود و در این رابطه دولت اوکراین نیز با استناد به همین وضعیت و براساس قانون حکومت نظامی مصوب رادا یا پارلمان انتخابات را برگزار نخواهد کرد. طبیعتاً تا زمانی که پارلمان این وضعیت را تمدید نماید دولت اجازه تعویق انتخابات را خواهد داشت و چنانچه پارلمان اوکراین این قانون را تمدید نکند، دولت موظف به برگزاری انتخابات میشود.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در اظهارات خود، بهویژه در مصاحبه اخیرش با تاکر کارلسون، مجری آمریکایی، با اشاره به مذاکرات پیشین مسکو و کییف در استانبول و همچنین موافقت روسیه با عقبنشینی از اطراف کییف به درخواست فرانسه در ابتدای جنگ، بر آمادگی روسیه برای مذاکره با اوکراین برای صلح تاکید کردهاست. فکر میکنید این اظهارنظرهای پوتین تا چه اندازه جدی باشد؟ آیا روسیه آمادگی برای توافق صلح با اوکراین دارد؟ آیا آنگونه که پوتین ادعا میکند، آمریکا و بریتانیا مانع توقف جنگ در اوکراین هستند؟
روسیه همیشه آمادگی خود را برای مذاکره اعلام کرده است و به نظر میرسد که در این ادعا هم جدی است ولی شرایطی که مطرح میکند بهگونهای نیست که دولت اوکراین در شرایط کنونی بتواند بر سر آنها مذاکره کند. دولت اوکراین بارها اعلام کرده که حاضر نیست مناطق اشغالشده به وسیله روسیه را به رسمیت بشناسد و بایستی این مناطق آزاد شوند. دولت روسیه هم طبیعتاً در شرایط کنونی حاضر نیست از ادعای خود بر این مناطق دست بکشد. از این رو فعلاً امکانی برای مذاکره نیست و همه چیز به شرایط صحنه جنگ بر میگردد و تحولات این عرصه است که میتواند مواضع طرفین را به سمت مذاکره جدی تغییر دهد.
آیا تصور میکنید کییف به درخواستهای روسیه، از جمله تسلیم پنج واحد سرزمینی خود به این کشور، غیرنظامی شدن و عدم پیوستن به ناتو و اتحادیه اروپا تن بدهد؟ فکر میکنید اگر اوکراین این شروط را بپذیرد روسیه جنگ را متوقف میکند یا باز هم خواستههای بیشتری خواهد داشت؟
اگر اوکراین این شرایط را میپذیرفت جنگی درنمیگرفت و در حال حاضر هم اگر بپذیرد روسیه بلافاصله جنگ را پایان میدهد. جدا از دولت، گروههای سیاسی و مردم اوکراین، طرفهای غربی نیز مایل نیستند که چنین شرایطی بر دولت اوکراین تحمیل شود. اگر این شرایط پذیرفته شود پیامد آن نهتنها در اوکراین بلکه در اروپا و مجموعه غرب و نیز جهان تاثیر اساسی خواهد داشت و از این رو، بسیار دشوار است مادامی که روسیه به پیروزی بزرگی در جنگ نرسیده باشد، چنین امتیازات بزرگی را به دست بیاورد.
برخی تحلیلگران معتقدند که روسیه بهرغم قدرت فوقالعاده بیشتر نظامی نسبت به اوکراین، به هیچیک از اهداف احتمالی خود در این جنگ نرسیدهاست، از جمله اینکه نتوانستهاست هیچیک از چهار استانی را که قصد دارد به خاک خود ضمیمه کند، تصرف کند، یا اینکه نهتنها نتوانستهاست مانع پیشروی ناتو به شرق شود، بلکه تعداد کشورهای بیشتری از جمله فنلاند و سوئد به ناتو پیوستهاند. نظر شما در این مورد چیست؟ آیا روسیه به اهداف خود در جنگ اوکراین رسیدهاست؟
روسیه بهطور مشخص از سه هدف اصلی خود در جنگ، شامل بیطرفی اوکراین، بازتعریف ترتیبات امنیتی اروپایی و تغییر نظام بینالمللی بهطور نسبی موفقیتهایی در دور نگه داشتن ناتو از اوکراین داشته است اما در مقابل منطقه شمال غربی خود را در حصار ناتو قرار داده است. ترتیبات امنیتی اروپایی نیز نهتنها تغییر نکردهاند، بلکه حتی تقویت هم شدهاند. در مورد نظام بینالمللی اما واقعیتها حکایت از تغییرات مهمی در این عرصه دارد. اگرچه لزوماً این تغییر به نفع روسیه نبوده و برخی بازیگران دیگر منطقهای و بینالمللی همانند هند و چین از این شرایط بهره بیشتری بردهاند. یک جنوب جهانی شکل گرفته که قدرتهای منطقهای استقلال عمل بیشتری نسبت به گذشته به دست آوردهاند.
دولتهای غربی ایران را به حمایت از روسیه در جنگ اوکراین متهم میکنند و مدعی هستند که ارسال پهپادهای تهاجمی ایران به روسیه، نقش زیادی در توفیق روسیه علیه اوکراین داشتهاست. فکر میکنید کمکهای احتمالی نظامی ایران به روسیه تا چه حد نقش تعیینکنندهای در جنگ اوکراین داشتهباشند؟
جمهوری اسلامی ایران رسماً اعلام بیطرفی کرده و مخالفت خود را با جنگ بارها اعلام کرده است و در مجمع عمومی هم اشغال کریمه را نپذیرفته است؛ اگرچه ایران از فشارهای غرب علیه روسیه نیز ابراز نگرانی کرده و ریشه این جنگ را در گسترش ناتو به غرب دانسته است. در مورد ارسال پهپاد نیز این موضوع را ساخته رسانههای غربی و جوسازی دولت اوکراین دانسته و در مذاکره با طرف اوکراینی از کییف درخواست ارسال مدارک مورد ادعای خود را کرده و پاسخ روشنی نگرفته است. واقعیتها نیز از تاثیر بسیار اندک پهپادها در هر دو سوی جنگ دارد و در این جنگ برخلاف جنگ قرهباغ اساساً هیچگونه پهپادی تاثیر تعیینکننده نداشته است. حقیقت امر آن است که ایران هیچ منفعت مشخصی در این جنگ ندارد و اساساً جنگ اوکراین مسئله ایران نیست و روابط رسمی ایران و دو کشور برای ایران مهم است. متاسفانه بخشی از این فضاسازی تبلیغاتی به تکثر مراکز بیان سیاست اعلامی کشور و برخی نیز در شیطنت روسها و البته جریانها و محافل ایرانی در غرب است. ایران نباید از ابتدای جنگ اجازه میداد که سیاست رسمی آن در بیطرفی فعال نسبت به جنگ اوکراین دستخوش تردید و تزلزل و سوءاستفاده از سوی دیگران قرار گیرد.
انتخابات ریاستجمهوری روسیه اواخر اسفندماه برگزار میشود. فکر میکنید برگزاری این انتخابات تحول چندانی در وضعیت میدان جنگ اوکراین ایجاد کند؟
به نظر من این انتخابات هیچ تاثیری بر تحول صحنه سیاسی روسیه نخواهد داشت و در نتیجه در عمل هم ارتباطی با صحنه جنگ پیدا نخواهد کرد. روسیه اعلام کرده است که در سال سوم جنگ راهبرد تهاجمی خواهد داشت و این تهاجم برای گسترش قلمرو در حوزه عملیاتی شرق و حرکت به سمت دریای سیاه برای قطع دسترسی اوکراین به دریا خواهد بود. برای این عملیات هم نیروی نظامی و تجهیزات لازم را آماده کرده است. اینکه در عمل آیا موفقیتی به دست خواهد آمد که منجر به فروپاشی ارتش اوکراین و تسلیم دولت شود، معلوم نیست. حتی اگر پیشروی محدودی نیز حاصل شود طبعاً روسها را امیدوار به تداوم جنگ خواهد کرد.
با توجه به استمرار جنگ اوکراین، آیا چشماندازی از آشتی و همگرایی مجدد میان روسیه با اروپا و آمریکا وجود دارد؟
قاعدتاً مادامی که جنگ جریان دارد و در جبهه شرقی یعنی آمریکا و چین و نیز جبهه جنوبی یعنی آمریکا و ایران جنگی در نگرفته، هیچ امکانی برای تعامل مثبت در روابط روسیه و غرب نخواهد بود. تنها جنگ آمریکا با یکی از رقبای کنونیاش یا پایان جنگ اوکراین است که میتواند به آغاز دور جدیدی از روابط غرب و روسیه بیانجامد. حتی روی کار آمدن ترامپ نیز لزوماً به معنای بهبود روابط روسیه و غرب نخواهد بود. پس از بحران اوکراین در سال 2014 نیز پیشبینیهایی برای بهبود روابط روسیه و آمریکا مطرح میشد و در نشست 2018 هلسینکی امکانهایی برای آغاز دورهای جدید به چشم میآمد اما در عمل دو طرف مسیر پیشین را ادامه دادند. لذا مسئله اصلی روسیه و غرب، جنگ اوکراین است و سایر موضوعات دهگانه میان آنها به اهمیت این جنگ نیست.
چه چشماندازی برای سال سوم جنگ وجود دارد؟
آنچه که از وضعیت فعلی و روند تحولات محیط نبرد میتوان برداشت کرد، این است که به نظر میرسد با وجود اینکه طرف روسی هم با مشکلاتی در تامین تسلیحات مورد نیاز جنگ روبهروست و این موضوع میتواند بر آینده آن تاثیر بگذارد. اما بیشتر تحلیلگران معتقدند که وضعیت روسیه در مقایسه با اوکراین هم از نظر نیروی اسنانی و هم تجهیزات بهتر از طرف اوکراینی است. لذا اعتمادبهنفس روسیه بیشتر بوده و برنامه آن برای حمله به مناطق جدید جدیتر میباشد.
در هفتههای اخیر نیز تصرف شهر آودیوکا و ایجاد عمق بیشتر برای منطقه دونتسک موجب شده تا برنامههایی برای تثبیت منطقه دونباس در شرق اوکراین داشته باشد. امکان اینکه روسیه حتی در پی گسترش قلمرو عملیاتی خود در جنوب اوکراین و خطوط ساحلی برای قطع ارتباط دریایی اوکراین با دریای سیاه باشد، افزایش یافته است. این عملیات ممکن است در خوشبینانهترین حالت در کرملین با امید به فروپاشی درونی اوکراین صورت گیرد و البته بهطور طبیعی با برنامه دفاع فعال ارتش اوکراین روبهرو شود و اگر اوکراینیها بتوانند به ترمیم ساختار فرماندهی خود به شکل مناسبتری اقدام کنند و برنامه کمکهای غرب نیز نهایی شود، امکان مقاومت در برابر روسیه وجود دارد. به هر حال، به نظر میرسد که همه چیز در حال حاضر به وضعیت صحنه جنگ و تحولات آن در ماههای آینده بستگی دارد.
نظر شما