بیانیه جبهه اصلاحات؛ مغایرتهای بنیادین با اصول انقلابی و حقیقت نظام بینالملل
حسین نعیمآبادی
زمینهشناسی یک گفتمان سازشمحور
بیانیه اخیر جبهه اصلاحات با عنوان "تنها راه نجات کشور، تغییر و بازگشت به مردم است" (مرداد ۱۴۰۴) در شرایطی منتشر شد که ایران پس از تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی و آمریکا در جنگ ۱۲ روزه، نیازمند وحدت ملی و تقویت توان دفاعی بود. این سند نه تنها پاسخگوی این نیازها نیست، بلکه با پیشنهاد راهکارهایی مانند تعلیق غنیسازی، مذاکره مستقیم با آمریکا، و تغییر ساختار حکمرانی بر اساس الگوهای غربی، مبنای ایدئولوژیک و عملیاتی انقلاب اسلامی را به چالش کشیده است. این مقاله با تحلیل محتوای بیانیه بر اساس مبانی انقلاب اسلامی، اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی و نظریههای روابط بینالملل، تناقضات خطرناک این سند را آشکار میکند.
برداشت اول: مغایرتهای بنیادین با اصول انقلاب اسلامی
۱. نفی حاکمیت الهی و مردمی:
- بیانیه با طرح شعار "بازگشت به مردم" و پیشنهاد حذف نظارت استصوابی و برگزاری انتخابات آزاد بدون ضوابط شرعی، "اصل ولایت فقیه" به عنوان ستون نظام اسلامی را نادیده میگیرد . در حالی که قانون اساسی، حاکمیت را از آن خدا و نظارت بر آن را از مجاری شرعی میداند.
- تأکید بر "آشتی ملی" همراه با آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر سران فتنه ۸۸، در واقع "تطهیر عناصر آشوبگر" و نادیده گرفتن هزینههای امنیتی تحرکات آنان برای نظام است .
۲. ترویج سکولاریسم در سیاست خارجی:
- پیشنهاد تعامل بیقید و شرط با آمریکا و تعلیق غنیسازی، مبتنی بر "عقلانیت ابزاری لیبرالی" است که منفعت مادی را بر اصول اعتقادی ترجیح میدهد . این رویکرد با مبانی اسلامی سیاست خارجی جمهوری اسلامی که بر "نفی سلطهگری" (استکبارستیزی) و "دفاع از مستضعفان" استوار است، در تضاد کامل قرار دارد.
- بیانیه با تأکید بر "همکاری با عربستان" و کمرنگکردن حمایت از فلسطین، "ارمان آزادی قدس شریف" را قربانی مصلحتاندیشی مادی میکند.
برداشت دوم: تناقضهای راهبردی در عرصه روابط بینالملل
۱. چشمپوشی از تجربیات تاریخی شکستخورده:
- تأکید بر مذاکره مستقیم با آمریکا "پس از حمله نظامی این کشور به ایران" (در حین مذاکرات) نشاندهنده بیاعتنایی به واقعیت "غیرقابل اعتماد بودن غرب" است. نمونههای تاریخی چون "خیانت آمریکا در برجام" (خروج یکجانبه ترامپ ۲۰۱۸) و "فریب لیبی" (تخریب زرادخانه هستهای و سپس سرنگونی قذافی) کاملاً در بیانیه نادیده گرفته شدهاند.
- پیشنهاد تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت گسترده آژانس، "خلع سلاح پیشدستانه" است که ایران را در برابر تهدیدات آینده بیپناه میکند. تجربه اوکراین (تسلیم زرادخانه هستهای در ازای تضمین امنیتی غرب و سپس تجزیه توسط روسیه) هشدار جدی در این زمینه است.
۲. تحلیل غلط از موازنه قوای جهانی:
- بیانیه با تمرکز انحصاری بر غرب (آمریکا و اروپا)، "ظهور قدرتهای جدید" مانند چین و ضرورت ائتلافسازیهای چندقطبی را نادیده میگیرد. این رویکرد، بازتاب "وابستگی ذهنی به نظم لیبرال غرب" است که پس از جنگ اوکراین و تحولات غزه، مشروعیت خود را از دست داده است.
- توصیه به "ترک تخاصم خارجی" در شرایطی که ایران قربانی تجاوز نظامی بوده، "قربانی را به جای تجاوزگر نشاندن" است و امنیت ملی را به خطر میاندازد.
برداشت سوم: نقد عملیاتی؛ آدرسهای غلط و تقصیرهای جعلی
۱. تطهیر جریان اصلاحطلبی و انحراف اذهان:
- بیانیه با سکوت درباره "مسئولیت تاریخی خود در ایجاد بحرانها" (مانند مدیریت اقتصادی ناکارآمد در دولتهای اصلاحطلب و اعتدال)، همه مشکلات را به "ساختار حکمرانی موجود" نسبت میدهد. این در حالی است که سیاستهای غلطی مانند تعلیق فعالیتهای هستهای در دولت روحانی، زمینه تشدید تحریمها را فراهم کرد.
- تأکید بر "خروج نظامیان از اقتصاد و سیاست" بدون اشاره به "نقش سازنده نهادهای دفاعی در امنیت ملی" (مانند مقابله با تروریسم در منطقه)، تلاشی برای تضعیف ارکان حافظ نظام است.
۲. نادیده گرفتن توطئههای دشمن:
- همزمانی انتشار این بیانیه با "دعوت صهیونیستها به تجزیه ایران" (سرمقاله جروزالم پست: "حکومت ایران را سرنگون و این کشور را تجزیه کنید!")، نشان میدهد پیشنهادهای اصلاحطلبان دقیقاً در راستای اهداف دشمن است.
- تأکید بر "تغییر قوانین تبعیضآمیز علیه زنان" و "آزادی رسانهها" بدون اشاره به "جنگ ترکیبی دشمن برای نفوذ فرهنگی"، عملاً به ابزار فشار غرب تبدیل شده است.
-حلقه معیوب پیشنهادهای بیانیه و اهداف دشمن
الف. پیشنهاد بیانیه (تعلیق غنیسازی)
ب. تضعیف توان بازدارندگی ایران
ج. افزایش فشار غرب برای امتیازات بیشتر
د. تجزیه ایران (هدف ناتمام جنگ ۱۲ روزه)
برداشت چهارم: تحلیل راستکاویانه: چرا این بیانیه "ترجمه فارسی سخنان نتانیاهو" است؟
-همسویی محتوایی با پروژه صهیونیسم:
بیانیه با توصیف ایران به عنوان "محور تنش" و نادیده گرفتن تجاوز اسرائیل، دقیقاً روایت رژیم صهیونیستی را بازتولید میکند. نتانیاهو در سخنان خود همواره ایران را "تهدیدکننده صلح" معرفی کرده است.
- تأیید غیرمستقیم راهبرد جنگ ترکیبی:
پیشنهاد "آشتی ملی" و آزادی زندانیان سیاسی، دقیقاً خواسته فاز دوم جنگ ترکیبی اسرائیل (شورش داخلی) است که پس از شکست حمله نظامی طراحی شد.
- تضعیف گفتمان مقاومت:
کمرنگکردن حمایت از فلسطین و تأکید بر همکاری با عربستان، خواسته استراتژیک رژیم صهیونیستی برای انزوای ایران در منطقه است.
نکته محوری:
جبهه اصلاحات آنچه دشمن با جنگ و تحریم به دست نیاورد، در قالب "مذاکره" و "تعامل" به او تقدیم میکند!
جمعبندی: بیانیهای در مسیر فروپاشی ملی
بیانیه جبهه اصلاحات نه تنها راه نجات کشور نیست، بلکه "سند وادادگی در برابر فشارهای غرب" و "تکرار تجربیات مرگبار" (لیبی، اوکراین) است. این سند با نادیده گرفتن مبانی انقلاب اسلامی (حاکمیت الهی، استکبارستیزی)، تحریف واقعیتهای روابط بینالملل (غیرقابل اعتماد بودن غرب)، و تطهیر عوامل بحرانساز داخلی، کشور را به سوی "فلج اقتصادی"، "تجزیه سرزمینی" و "سقوط نظامی" سوق میدهد. راه برونرفت واقعی، نه در سازش با دشمنان، بلکه در تقویت توان دفاعی، تحکیم وحدت ملی، و اجرای اقتصاد مقاومتی است که بارها در گفتمان رهبری انقلاب تأکید شده است.
پیشنهاد راهبردی:
به جای بازتولید گفتمان شکستخورده غربمحور، ایران باید با تقویت همکاریهای چندقطبی (با چین، روسیه، قدرتهای منطقهای غیرغربی) و سرمایهگذاری بر دیپلماسی مقاومت، توازن قوای جدیدی در نظام بینالملل ایجاد کند. این تنها راه حفظ استقلال، امنیت و پیشرفت کشور در جهان پرآشوب امروز است.
نظر شما