در تهران برخی برای توافق حماس و اسرائیل جشن گرفتهاند
توافق صلح حماس و اسراییل رسمی شد و در ایران واکنشها با کمی تاخیر، عمدتا مثبت بوده است.
قرائت رسانههای نزدیک به حاکمیت به شکلی بوده که این توافق را پیروزی میدانند و البته این پیروزی را متاثر از مقاومت حماس قلمداد میکنند.
مثلا روزنامه همشهری که تفکر امثال زاکانی را نمایندگی میکند در سرمقالهای به قلم محسن مهدیان نوشته است: سالها پیش در راهپیمایی روز قدس، کسی پرسید: «این کارها فایده هم دارد یا فقط تبدیل به یک مناسک شده است؟» آن روز پاسخ بین ما پراکنده بود و گذشت. امروز همه میبینند چگونه بیداری ملتها توانست خصم را ساکت کند و سرجای خود بنشاند. روز پیروزی حماس، روزی بود که ذهنها بر موشکها غلبه کرد؛ روزی که مظلومیت به قدرت بدل شد و بر قلبها حکومت کرد.
مهدیان و همشهری در واقع بر اهمیت راهپیمایی روز قدس تاکید کردهاند، شاید البته در واکنشهای به پرسشهای بخشهایی از جامعه در روزهای اخیر. از آن طرف، فرهیختگان که نماینده اصولگرایان معتدلتر است، نباختن حماس را پیروزی تفسیر کرده، چون به زعم فرهیختگان اگر یک گروه چریکی در نبرد با یک ارتش اگر نبازد، انگار برده است. فرهیختگان البته ۷ اکتبر را هم منشا پیروزی حماس میداند.
حماس چه میشود؟ یک ارگان صرفا امنیتی؟
واکنش روزنامه هممیهن اما گستردهتر و جامعتر بوده، این بخش از مطلب منتشر شده در هممیهن را بخوانید: با توجه به وجود تونلهای زیرزمینی، این امر به طور خاصی در غزه دشوار خواهد بود. سپس این سوال مطرح میشود که چه تضمینهایی باید داده شود تا حماس از بازسازی خود به عنوان یک نیروی نظامی خودداری کند؟ غزه، به هر حال، سرزمین اصلی حماس است و حماس تقریباً چهار دهه در غزه سابقه فعالیت به عنوان سازمان شبهنظامی دارد.
با فرض اینکه حماس تصمیم بگیرد دیگر به عنوان یک سازمان شبهنظامی عمل نکند، باز هم مشخص نیست که به عنوان یک سازمان سیاسی چه اتفاقی برای آن خواهد افتاد. با توجه به اینکه این گروه به مدت ۱۸ سال بر غزه حکومت کرده است و هیچ گروه رقیب دیگری در غزه وجود ندارد اطمینان از اینکه حماس هیچ نقشی در حکومت آینده غزه نخواهد داشت، بسیار چالشبرانگیز خواهد بود. بنابراین، نیروهای امنیتی اسرائیل نیز باید با حماس به عنوان یک پدیده اجتماعی برخورد کنند، حتی اگر بخواهند محیطی ایجاد کنند که حماس در آن نتواند کنترل اوضاع را به دست بگیرد. نیروهای امنیتی اسرائیل باید با جناحهای متفاوت از حماس، برای جذب و آموزش یک نیروی امنیتی بومی جدید همکاری کنند.
تحلیل کیهان البته به کلیدواژه معجزه رسیده: چیزی شبیه به یک معجزه است که، یک رژیم با حمایت کامل تمام قدرتهای عالم، مجهز به جدیدترین و بهروزترین تکنولوژیهای نوین، بدون هیچ محدودیتی در جنایت، با خشنترین و وحشیانهترین روشها 2 سال تمام به یک باریکه کوچک به نام غزه یورش ببرند تا یک گروه تاکید میشود یک گروه را از پای درآورد اما در نهایت مجبور میشود با همان گروه وارد مذاکره شود.
آیا روایت پیروزی حماس عین واقعیت است؟
به هر حال واکنشها متفاوت است، مثلا جمهوری اسلامی در یادداشتی نوشته: رویکرد رسانههای حاکمیتی بر تأکید بر پیروزی سریع مقاومت و شکست مطلق اسرائیل استوار بود. این روند نه تنها تصویر تحریفشدهای از واقعیت به مخاطب ارائه داد، بلکه ظرفیت رسانه برای هدایت افکار عمومی و کمک به تصمیمگیری درست مسئولان را کاهش داد.
این حرفهای حشمتالله فلاحت پیشه هم در عین ابهامی که دارد کمی جالب است: در ایران هم حاکمیت به تدریج در حال دستیابی به تحلیلهای تازهای است که نشانههای میانهروی در آن پیداست. ایران اما نیازمند تصمیمات شجاعانهای است که آن را از کانون تنشها دور نگه دارد.
و این هم یک نگاه به نسبت واقعبینانه که از خلال یادداشتی در روزنامه هممیهن برداشته شده است: در خوشبینانهترین حالت این آغاز یک راه پرپیچ و خم وخطرناک است. کاری که میتوان کرد حمایت از توافقی است که ضمن تأمین حقوق قانونی فلسطینیها پایدارترین حالت را هم فراهم کند. البته خطر اصلی که این فرآیند را تهدید میکند زیادهخواهیهای پایانناپذیر اسرائیل است که باید برای آن تضمین کافی فراهم کرد.
نظر شما