یک روحانی که با پارکور و بلاگری فالوئر جمع میکند
روزنامه همشهری در شماره امروز خود گزارشی متفاوت درباره یک روحانی کار کرده است.
البته پرداخت متفاوت به زندگی روحانیون در سینما هم طی چند سال اخیر سابقه داشته. همایون اسعدیان در فیلم "طلا و مس" تلاش کرد چهرهای زمینی و البته صمیمی از زندگی روحانیون نمایش دهد. در واقع انگار با یک جریان رسانهای طرف هستیم که روزنامه همشهری در امتداد آن حرکت کرده و روحانیون را افرادی صمیمی، در دسترس و به شکل مردم عادی نشان داده است.
در ادامه گزارش سحر جعفریانعصر درباره روحانی جوان بدنساز و پارکورکار را میخوانید که با عنوان " از حجره تا باشگاه" در ارگان مطبوعاتی شهرداری تهران منتشر شده است:
عکس و فیلمهایش با کلیدواژه طلبه بدنسازی و روحانی پارکورکار وایرال شدهاست؛ آنقدر که حساب و کتاب الگوریتم اکسپلورر شبکههای مجازی خیلی از کاربران که معمولا براساس علایق و سلایق فردیشان نظم و ترتیب میگیرد، بههمریخته و لابهلای هزاران هزار پست بالاآمده، یکی دوعکس یا فیلم از ابوالفضل امیری دیده میشود؛ طلبه جوانی که سعی دارد با حفظ شأن عبا و قبا و عمامه روحانیت بهروز باشد و مدرن. از این روست که هم منبر میرود و پامنبریهای فراوان دارد، هم ریلزهای لایکبگیر میسازد و فالوئرهای بسیار، پسندش میکنند. هم روضه میخواند و نوحه سر میدهد و هم کپشنهایی باادبیات دهههای هشتادی و نودی مینویسد. افزونتر اینکه این معمم دهه هفتادی، مربی حرفهای بدنسازی است و آنجا که بازوبرآمدگان و سیکسپکداران از حضور او تعجب و گاه شاید تمسخر میکنند به چشم برهمزدنی چنان اسکوات بالای سر و پرچم انسانی انجام میدهد که همانها به جمع هواداران حدود 200هزارنفریاش میپیوندند. با این طلبه جوان و فعال فضای مجازی که دستی هم در هنر قلمکاری دارد و کسبوکارش طب سنتی است به گپ و گفتی کوتاه نشستیم.
مربی حوزوی در باشگاه
گشادهروست و خوشصحبت. البته خودش اینطور وصف میکند: «خوشصحبتیام از سر آن جمله معروف است که میگویند باز رفت بالای منبر... .» حرفهای جدی را هم چنان با شوخطبعی میزند که علاوه بر اثرگذاری، خنده را نیز به لبهای شنونده جاگیر میکند. متولد1376 است و اهل زنجان و ورزش. از کودکی اهل مسجد و هیئت و باشگاه محل بود. با اقامه نماز جماعت و انجام فعالیتهای مذهبی و جهادی همراه همسن و سالان خود بیشتر از هر چیز دیگری کیفور میشد. در بسیاری از رشتههای ورزشی نیز عرق ریخته و مدال کسب کرده؛ ژیمناستیک، آمادگیجسمانی و تکواندو.اول دبیرستان را تمام کرده و نکرده میرود پی درس حوزه و طلبگی؛ انگار که مصداق این نوحه معروف «باید رفت باید دنبال پرچمت تا ابد رفت...» شدهباشد. در حال حاضر ابوالفضل که مربی کارکشته بدنسازی است و ورزشکاران فراوانی را به گود سلامت و افتخارآفرینی فرستاده در سطح 3درس خارج (معادل مقطع کارشناسیارشد) میخواند.
رزق خدایی و مُزد مجازی
از سالها پیش سرگرم ورزشکردن است که حالا جنب و جوشی فراوان دارد: «با مدرک طبسنتی، خدمات حجامت انجام میدهم. گاهی هم سفارش ساخت ظروف مسی قلمکاری شده، میگیرم. خلاصه که مُشتم از مُزد این مهارتها پُر میشود؛ نه از فعالیتهای فضای مجازیام.» به این بخش از گپوگفت که میرسد، صریحتر صحبت میکند: «مسجد نباید فقط جایی برای نمازخواندن و مجلس ترحیم باشد. باید بیشتر زندگان برای زندگی در آن آمد و شد کنند و چون بخش مهمی از زندگی زندگان، فضای مجازی است بهتر است فولبادی (اصطلاح تخصصی بدنسازی) آماده باشیم.» آخرین ظرف مسی که با قلمهای ریز و درشت فولادی و چکش حکاکی کرده را به زوجی جوان که خیران برای تامین جهیزیه آنها گلریزان گرفته بودند، پیشکش کرد.
حاجآقا مسئلتن؛ هالتر یا تردمیل؟
حدود 6سال است که ابوالفضل فعالیتهای مجازی خود را آغاز کرده تا جوانان از دین دور نمانند. با آنکه پست پارکورکاریهایش بیشتر دیده شده است و کلیپ انجام حرکات نمایشی که موسیقیاش نوحه «سلام آقای دل...» است و چالش دست به میله بالا آمدنش هم میلیونها بار دیدهشده اما هنوز هم نقد و گاهی تمسخرمیشود: «اوایل که با لباس روحانی وارد باشگاه میشدم، آنها که نمیشناختند بعضیهایشان میترسیدند و میگفتند سلطان، صدای آهنگ را قطع کن و بعضیهای دیگر هم میخندیدند و میگفتند حاجآقاها هم مگه باشگاه میان؟ یا حاجآقا، مسئلتن؛ هالتر یا تردمیل؟!» صبح تا ظهر به درس و حوزه، ظهر تا عصر در مسجد با نماز و فعالیتهای فرهنگی و هر غروب هم در باشگاه مشغول تمرین و آموزش است.
اختلاف عقیده و فریب شیطان
کپشن بسیاری از پستهایش این است: «اختلاف عقیده داریم ولی رفیقیم». میان کامنتها و دایرکتها هم جملات «دمت گرم حاجی»، «ما طالب این طلبهایم» فراوان دیدهمیشود. با این همه ابوالفضل همچنان زبان نرم و سر پرحوصله و سعه صدر دارد: «طلبهها هم روزمرگیهای خود را دارند؛ طلبهای که شغلش مسافرکشی است و علاقهاش شاید سرودن شعر یا طلبهای مثل من که علاقهاش ورزش و رسالتش دوستی با جوانان است. برای همین از شنیدن آخوندبلاگر دلگیر نشدم و با حفظ شأن لباس روحانیت ادامه دادم...حالا دورم را همسالانی گرفتهاند که سؤالهای مختلفشان را پاسخ میدهم: تو باشگاه با موسیقی ورزش میکنیم گناه نداره؟ ورزش، زکات داره؟ حاجآقا شما از ورزشکردنهاتون پست و استوری میذارید، ریا نمیشه؟...ببخشید شما رو زود قضاوت کردیمها...»شهرت مجازی این روزهای ابوالفضل باعث نشده که فریب شیطان را بخورد و از اوقات خلوت با خدا، مسجد و منبرنشینی و قلمکاری بکاهد؛ نشان به آن نشان که همچنان سر حوصله ظرف را با گچ یا قیر پر میکند تا از قلمزنیاش صدای زیادی بلند نشود یا برای انتخاب موضوع منبر با هممحلهایها مشورت میکند.
نظر شما