آینده بدون دیپلماسی چگونه خواهد بود؟
مروری بر عواقب سیاسی اسنپ بک/ چکاندن ماشه به قلب ۲۰ سال دیپلماسی/ ایران مسیر خود را تغییر خواهد داد؟
ایران باید یک پوست اندازی کلان در استراتژی ها و دکترین خود داشته باشد. فعال شدن مکانیسم ماشه به معنی پایان عصر رابطه دیپلماسی با غرب است. این اقدام اندک ارتباطات میان ایران و غرب را از بین می برد.
قطعنامه پیشنهادی برای فعال نشدن مکانیسم ماشه رای نیاورد و آنطور که آکسیوس گزارش داده، آخرین گام نیز برداشته شده و به نظر می رسد همه چیز آماده فعال شدن مکانیسم ماشه است.
حالا اگر لحظه آخر اتفاقی نیفتد، تا کمتر از 10 روز دیگر اسنپ بک آغاز می شود. در رابطه با عواقب و پیامدهای فعال شدن مکانیسم ماشه قلم فرسایی های زیادی شده است. برخی معتقدند مکانیسم ماشه می تواند باعث انفجار قیمت ها و مشکلات سیاسی و اجتماعی فراوانی شود. گروهی دیگر نیز معتقدند چکاندن ماشه فقط یک جو روانی در کشور ایجاد می کند و هیچ اثر اقتصادی ملموسی نخواهد داشت و حتی بر میزان فروش نفت نیز تاثیر نخواهد داشت به جز این دو گروه، افراد دیگری نیز هستند که مساله را از زاویه ای دیگر نگاه می کنند. آنها معتقدند فعال شدن اسنپ بک فراتر از اقتصاد، یک امر سیاسی – اجتماعی است و عواقب سیاسی – اجتماعی زیادی خواهد داشت. در واقع، ماشه ای که چکانده می شود به قلب حدود 20 سال سیاست ورزی در ایران برخورد خواهد کرد. مکانیسم ماشه پایان راهی است که از اواخر دوره محمود احمدی نژاد شروع شد، با حسن روحانی اوج گرفت، با ابراهیم رئیسی فرود آمد، با پزشکیان تداوم یافت و در نهایت نیز مرد. فعال شدن مکانیسم ماشه به معنی پایان یک جریان سیاسی در ایران و بازگشت به نقطه اول است و این دقیقا مساله ای است که می تواند عواقب سیاسی و اجتماعی زیادی داشته باشد.
نقطه سر خط...
مکانیسم ماشه محصول برجام است و برجام محصول تفکری است که تلاش داشت از طریق دیپلماسی مشکلات موجود بین ایران و غرب را برطرف کند. حسن روحانی و جواد ظریف به عنوان سردمداران این نگاه تلاش زیادی داشتند بعد از انعقاد برجام وارد گفتگوهای بیشتر بر سر مسائل مختلف از جمله مسائل منطقه ای و ... شوند اما این فرآیند به شدت شکست خورد. با خروج ترامپ از برجام، اندک روزنه ها نیز بسته شده و تمام امیدها ناامید گردید. بعد از خروج ترامپ از کاخ سفید و آمدن بایدن، ایران و آمریکا وارد چرخه بی پایان «اول تو» شدند با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، گفتگوهای بی حاصل عراقچی – ویتکاف شروع شدند و با حمله اسرائیل به ایران نیز به شکل تراژیکی پایان یافتند.
نتیجه این فرآیند طولانی و پیچیده چیزی جز نوعی «تعلیق» نبود . سیاست تعلیق باعث سکون و رکود بسیاری از فعالیت های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شد. ایران منتظر نتیجه گفتگوها بود و در حین انتظار نیز دچار نوعی انفعال گردید. این مساله در سطح سیاسی نیز وجود داشت. ایران همواره فاصله خود را از غرب حفظ می کرد اما در عین حال، از تقابل مستقیم فاصله داشت و تلاش می کرد روزنه دیپلماسی حفظ شود. این سیاست تعلیق گونه و احتیاط آمیز نیز با حمله اسرائیل به ایران و به خصوص، فعال شدن مکانیسم ماشه به پایان خود رسیده است.
تغییر در سیاست های دیپلماتیک؛ آری یا خیر؟
شواهد گویای این است که ایران باید یک پوست اندازی کلان در استراتژی ها و دکترین خود داشته باشد. فعال شدن مکانیسم ماشه به معنی پایان عصر رابطه دیپلماسی با غرب است. این اقدام اندک ارتباطات میان ایران و غرب را از بین می برد. از سوی دیگر، مشخص نیست کشورهای شرق یعنی روسیه و چین عزم کافی برای ایجاد یک ائتلاف سیاسی – نظامی جدید را داشته باشند. به همین دلیل، شیفت کامل ایران به سمت شرق نیز بعید است. این مساله می تواند مشکلاتی را برای ایران در سطح کلان ایجاد کند. لازمه این امر تصمیم گیری عاجل، تعیین استراتژی های کلان و بازنگری در آنها است.
در همین رابطه، فرشاد عادل، تحلیلگر سیاسی می گوید: مهم ترین گزاره پنهان میان تحولات اخیر از جمله فعال سازی مکانیزم ماشه این است که جمهوری اسلامی ایران توان حل مساله را از دست داده است و فاقد هرگونه ابتکاری برای عبور دادن ایران از وضعیت بحرانی فعلی است.
در شرایطی که بحران های اقتصادی و زیستمحیطی تشدید شده اند و ناترازی ها در حوزه های مختلف چالش های جدیدی را ایجاد کرده اند، بازدارندگی نظامی ایران نیز دچار خدشه ای انکار ناپذیر شده و فشارهای بین المللی نیز هر روز بیشتر می شوند.
نظر شما