از شوخی اینترنتی تا بحثهای امنیتی؛ ماجرای «طلسم» در کمپانی شوینده ایرانی
ماجرا از انتشار ویدیویی نامتعارف در یوتیوب آغاز شد؛ ویدیویی که در نگاه نخست چیزی بیش از یک شوخی اینترنتی یا یک اجرای خلاقانه (پرفورمنس) به نظر نمیرسید.
یوتوبری هندی در این ویدیو مدعی شده بود که با نفوذ به سامانه کدگذاری یک شرکت ایرانی، موفق به جایگذاری کدهایی موسوم به «طلسم» در برخی از محصولات شده است.
این ادعا در ابتدا با واکنش طنزآمیز کاربران مواجه شد. در فضای اینستاگرام و توییتر، کاربران با ساخت میمها، کپشنهای کنایهآمیز و تدوینهای خلاقانه از بخشهایی از ویدیو، جریانی سرگرمکننده و گسترده به راه انداختند. ارجاعات طنزآمیز به مفاهیم رمالی و دعانویسی و بازنشر گسترده محتوا، فضایی شبیه یک شوخی جمعی پدید آورد؛ پدیدهای که در ظاهر، بیخطر و خلاقانه است.
اما آنچه روند این ماجرا را تغییر داد، ورود چهرههایی از فضای رسمی رسانهای و سیاسی بود. توییتی از عبدالرضا داوری، فعال رسانهای و از چهرههای پرحاشیهی سالهای اخیر، بهناگاه لحن روایت غالب را تغییر داد. داوری با اشارهای مبهم به «طلسمهای یهودی و هندی»، زمینهی بروز گمانهزنیهایی تازه را فراهم ساخت. این توییت بهسرعت بازنشر شد و زمینهساز واکنشهایی از جنس تحلیل، تفسیر و حتی هشدار شد.
در ادامهی این موج، پورمسعود، یکی دیگر از چهرههای فعال فضای مجازی، در توییتی نوشت:
«در شرایط فشار حداکثری روانی مغز ناخودآگاه بدنبال اخبار آینده و یافتن یک راه نجات است.
مواقعی نیز برای سوالات و ابهامات خود پاسخی پیدا نمیکند و برای اتمام این ابهام، توجیه یا راهی را، هرچند غلط، برای خود میسازد.
ارتباط با ماوراء از هر جنسی – که پررنگترین آن اجنه و علوم غریبه است – نیز به عنوان ابزاری برای ایجاد و سپس کنترل رفتار انسانها مورد استفاده قرار میگیرد.
از گزارش جورازالمپست از مطلب عبدالله گنجی (بدون تایید و صرفاً روایت خبر) تا ادعاهایی پیرامون یوتوبر هندی در موضوع علمالاعداد و طلسمهای کمپانی شوینده ایرانی، همگی خبر از اتفاقاتی میدهد که باید دید در پس آن چه هدفی پنهان است.»
اکنون پرسشهایی جدیتر در حال شکلگیری است: آیا با یک پروژهی حسابشدهی رسانهای روبرو هستیم که با پوشش طنز وارد افکار عمومی شده؟ یا همچنان باید آن را صرفاً بهعنوان بخشی از فرهنگ اینترنتی و شوخیهای ویروسی در نظر گرفت؟
ابعاد چندلایهی این پدیده و ورود عناصر سیاسی و فرهنگی به ماجرا، نشان میدهد که مرز میان «شوخی» و «جدی» در عصر دیجیتال، بیش از همیشه لغزان و مبهم شده است. مسیری که از یک پرفورمنس یوتوبی آغاز شد، اکنون در میان تحلیلهای روانشناسی جمعی، تئوریهای توطئه، و نگرانیهای امنیتی، به پدیدهای بدل شده که شایستهی تأمل بیشتر است.
نظر شما